.: بزرگترین مرکز دانلود :.

با سلام به وبلاگ من خوش امدین

.: بزرگترین مرکز دانلود :.

با سلام به وبلاگ من خوش امدین

sms

هواشناسی اعلام کرد از فردا موج جدیدی از تعطیلات وارد کشور خواهد شد .
به دلیل بارش برف و مصادف شدن با ایام محرم و سپس دهه فجر و در انتها عید نوروز مملکت   تا اردیبهشت ماه تعطیل است!




خانوم ها ، آقاین ، جوانان ! وقتی بوسه هست گاز چرا ؟ در مصرف گاز صرفه جویی کنید ( روابط عمومی شرکت گاز ایران )

 




هواشناسی اعلام کرد از فردا موج جدیدی از تعطیلات وارد کشور خواهد شد .

به دلیل بارش برف و مصادف شدن با ایام محرم و سپس دهه فجر و در انتها عید نوروز مملکت

تا اردیبهشت ماه تعطیل است!



خانوم ها ، آقاین ، جوانان ! وقتی بوسه هست گاز چرا ؟ در مصرف گاز صرفه جویی کنید ( روابط عمومی شرکت گاز ایران )



هواشناسی اعلام کرد از فردا موج جدیدی از تعطیلات وارد کشور خواهد شد .



به دلیل بارش سنگین برف ،سرمای شدید و خارج نشدن مردها از خانه اداره ثبت احوال درباره افزایش شدید جمعیت هشدار داد !



هموطنان ترک برای همدردی با مناطقی که از گاز محرومند نه تنها بخاری های منزل خود را خاموش کردند بلکه کولر ها را هم روشن کردند !!!



امسال زمستون خیلی قشنگه چون با تو آغاز میشه با تو نیستم با کفشمم...



لیز خوردن بهونه ایست تا دست هایی رو که دوست داری محکمتر فشار بدی, روز زمستونیت قشنگ!



برف بارید و خدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد. زمین مغرور شد که سفید است، پاک است چون دل خدا... و خدا با آفتابی، اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد



برف که حالا کم کم آب می شود ، سفید ، همرنگ آرزوهای تو بود ...



امیدوارم روزای زمستونیت مثل دل من که از عشق تو لبریزه گرم باشه . روزای زمستونیت قشنگ.



با توجه به مسدود شدن راه های خروجی قزوین به علت برف و سرما و گیر کردن ???? مسافر ، امروز در قزوین عید اعلام شد .



آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم ...



اگه تونستی پر کلاغ ها رو سفید کنی برف رو سیاه کنی یه بوسه به آتش بزنی یه نفس عمیق زیر آب بکشی اون موقع من می تونم تو رو فراموش کنم!



زمستان بهانه است برف از آسمون خسته می شه ! پاییز بهانه است برگ از درخت خسته می شه! اس ام اس بهانه است دلم برات تنگ می شه !



عشق یعنی :

چون خورشید، تابیدن بر شب های دوست و چون برف ،ذوب شدن بر غم های دوست .



. الا ای برف!
چه می ‏باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهی‏ها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!



میدونی فرق من با برف چیه ؟
.
.
.
.
.
.
.
برف میاد و به زمین می شینه ، ولی من همین جوری هم به دل میشینم .



آرزو می کنم غمهای دلت ، برن زیر برفهای زمستونی و دلت سفید و همیشه بدون غم بمونه .



دونه های برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان ، اما پاشونو که به زمین میزارن فدای مهربونیهات میشن ...


خاک شد هرکه بر این خاک زیست ? خاک چه داند که در این خاک کیست

سرانجام که باید در خاک رفت ? خوشا آنکه پاک آمد و پاک رفت . . .



تو را در عین دوری دوست دارم ? تو را با این صبوری دوست دارم

گل نرگس ? گل جاوید ایام ? تو را صد سال نوری دوست دارم . . .



سنگ در برکه می اندزمو می پندارم, با همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد,

کی به اندختان سنگ پیاپی در آب, ماه را میشود از حافظه‌ی آب گرفت



اگر ?? ثانیه فرصت داشته باشی باهام حرف بزنی ?

و بدونی که دیگه هرگز منو نمیبینی بهم چی میگی !؟

منتظز جوابم . . .



آغاز هر روز شروع دوباره برای آموختن است ? آغازی برای تکاندن غبار از دل

و نشاندن غنچه های محبت و عشق ?

پس شروع دوباره زندگی بر تو مبارک . . .



اگر اسم آدما رو بارزترین صفاتشون بذارن ? اسم منو چی میذاشتی !؟



خدایا ? دوست بدار آنهائی که دوستمان دارند و ما نمیدانیم

و سلامت بدار آنهائی را که دوستشان داریم و نمیدانند . . .



صفائی بود دیشب با خیالت خلوت من را / ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم



برای زیبا زندگی نکردن کوتهی عمر را بهانه نکن

عمر کوتاه نیست . . . ما کوتاهی میکنیم . . .



تنها داروئی که 2 خاصیت داره چشم های قشنگ توست

که هم آرومم میکنه هم داغون !



گاه برای ساختن باید ویران کرد ، گاه برای داشتن باید گذشت

و گاه در اوج تمنا باید نخواست . . .



عمر من غارت شد ، و غارتگر من دور شد ، من صبوری کردم و غارتگرم مغرور شد . . .



دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست ، جای چشم ابرو نگیرد ، گرچه او بالاتر است .



پشت پلکم عکستو نقاشی کردم گلکم ، تو رو میبینم تا وقتی چشم میبندم گلکم

ای پیام این تبسم که رو لبهای منه ، خیلی وقته که به گریه هام میخندم گلکم



هر رهگذری محرم اسرار نگردد ، صحرای نمک زار ، چمن زار نگردد

هرجا که رسیدی مکش طرح رفاقت ، هر کس که به تو یار وفادار نگردد . . .



بوسه ابتکاریست از طبیعت ، برای زمانیکه احساس در کلام نمی گنجد . . . میبوسمت



باید که مهربان بود ، باید که عشق ورزید ، زیرا که زنده بودن ، هر لحظه احتمالیست





گاه سکوت یک دوست معجزه میکنه ، و تو می آموزی که همیشه ، بودن در فریاد نیست .



در اوج دل نشاندمت ، در رهگذار زندگی زمانه گر خزان شود ، توئی بهار زندگی . . .



دیرگاهیست که تنها شده ام / قصه غربت صحرا شده ام

وسعت درد فقط سهم من است / باز هم قسمت غم ها شده ام

دگر آئینه ز من با خبر است / که اسیر شب یلدا شده ام

من که بی تاب شقایق بودم / همدم سردی یخ ها شده ام

کاش چشمان مرا خاک کنید / تا نبینم که چه تنها شده ام . . .



زندگی پرتو عصر است که در بزم وجود ، به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است . . .



بمون بگو چکار کنم ، دنیا پر از درد و غمه / تموم زندگیم توئی ، تو هم که اخمات تو همه !



همه دنبالت میگردن ، فکر میکنن گم شدی ، بگم تو قلب منی خیالشون راحت بشه !؟



چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند ، تماشای تو زیباست اگر بگذارند

به من عاشق مسکین به حقارت منگر ، دل ما وسعت دریاست اگر بگذارند . . .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بلند ترین شاخه درخت ، یک واژه را می فهمد ، و آن هم تنهائیست . . .



فریاد من از داغ توست ، اینگونه خاموشم نکن ،

حالا که یادت میکنم ، دیگر فراموشم نکن . . .



در سرای گل فروشان گرچه گل بسیار است ، چون تو گل پیدا نمودن مشکل و دشوار است



هیچ کس تنهائیم را حس نکرد ، برکه طوفانیم را حس نکرد ،

او که سامان غزل هایم از اوست ، بی سر و سامانیم را حس نکرد . . .



ای اشک ، گرم و آرام ببار بر گونه بیمار من ، ای غم ، تو هم لذت ببر از این همه آزار من



عشق یک واژه زلال است ، تو باید باشی ، قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی

فال حافظ زدم آن رند غزل خوان هم گفت ، زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی . . .



از فراق تو مرا هر نفسی صد آه است ، از تو غافل تیستم ای دوست خدا آگاه است . . .



گوهر دل را نزن بر سنگ هر ناقابلی ، صبر کن پیدا شود گوهر شانس قابلی . . .



شب شکست ، پیمان شکست ، عهدی شکست ، قلبی شکست

از شکست هر شکستی بر دلم آهی نشست . . .



اگه به تو زل نمیزنم ، رازی است که با نگاه فاش میشود . . .



ای کاش زندگی مثل فوتبال بود ، که خوشی را پاس ، جدائی را شوت ،

بی وفائی را فول ، غم را آفساید و محبت را گل میکردیم . . . !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد